در آخرین هفته از ماه نوامبر سال گذشتهی میلادی، پیامها و توییتهای تبریک و خوشحالی متعددی با موضوعمایکروسافت ردوبدل شدند. ردموندیها توانسته بودند با عبور از اپل به باارزشترین شرکت جهان تبدیل شوند؛ مسیری یکساله که طی آن غولهای دیگر همچون آمازون و هولدینگ آلفابت گوگل نیز پشتسر گذاشته شدند. کارمندان باسابقهی مایکروسافت که دیگر به دوربودن شرکتشان از روزهای اوج و زمان مدیریت بیل گیتس عادت کرده بودند، بهیکباره با سیلی از پیامهای تبریک از سوی دوستان و آشنایان روبهرو شدند.
باوجود اهمیت بالای خبر و دستاوردی که برای ردموندیها بههمراه داشت، در جلسهی هفتگی بعدی میان مدیرعامل و مدیران ارشد شرکت، هیچ صحبتی از آن بهمیان نیامد. ساتیا نادلا حتی در مصاحبهای که در ردموند با رسانهها داشت، از سؤالهای متعدد پیرامون موقعیت بهدستآمده برای مایکروسافت بهنوعی عصبانی شد. او در مصاحبه با بلومبرگ گفته بود:
وقتی کسی افزایش ارزش بازار ما را جشن میگیرد، ناراحت میشوم.
مدیرعامل مایکروسافت در دوران اوج اخبار یک تریلیونی شدن شرکت تحت مدیریتش، اهمیت زیادی برای آنها قائل نبود. ارزش بازار شرکت از زمان مدیریت او در سال ۲۰۱۴ رشد ۲۳۰ درصدی داشت و نادلا باز هم اعداد را بیمعنی میدانست. او حتی هرگونه شادی برای رسیدن به چنین نقطهی عطفی را شروعی بر پایان شرکت تعبیر میکرد.
جدیت در صحبت کردن، بخشی از شخصیت منحصربهفرد مدیرعامل مایکروسافت محسوب میشود. نادلا، مهندس ۵۱ سالهای با چندین مدرک دانشگاهی که در حیدرآباد هند پرورش یافت، به خلقوخویی منظم و قانونمند شهرت دارد. او دربارهی موفقیتها گفته بود:
ما در مایکروسافت عادت بدی داریم و نمیتوانیم خودمان را به جلوتر حرکت دهیم. درواقع ما از موفقیتهای گذشته بسیار خشنود میشویم. ما درحال یادگیری این مهارت هستیم که به گذشته نگاه نکنیم.
حتی اگر موفقیتهای مایکروسافت ادامه نداشته باشند، دستاوردهای نادلا در ۵ سال مدیریت پس از استیو بالمر، تاریخی محسوب میشوند. شرکت زمانی در مسیر قدیمی و منسوخ شدن حرکت میکرد و تقریبا همهی فرصتهای دنیای رایانش را در دههی ۲۰۰۰ از دست داده بود. از گوشیهای موبایل و موتورهای جستوجو تا شبکههای اجتماعی، همگی از دسترس ردموندیها دور مانده بودند. بهعلاوه اصلیترین منبع درآمدی شرکت یعنی ویندوز که بهصورت پیشفرض با هر کامپیوتر شخصی عرضه میشد، دوران رکود را طی میکرد.
بازاریابهای مایکروسافت ترجیح میدهند که بازگشت شرکت به اوج را نوعی قدرت فناوری مطرح کنند و کمتر به تغییر فرهنگی ایجادشده میپردازند؛ تغییری که نادلا با عبارتهایی همچون «یکدلی» داخل سازمانی و تغییر رویهی تیم از «ذهنیت ثابت» به «ذهنیت مبتنی بر رشد» تعریف میکند. واقعیت تغییرات ایجادشده در مایکروسافت را میتوان تاحدودی دردناک دانست. این واقعیت در مصاحبهی رسانهها با چندین مدیر اجرایی، مشتری و رقیب کنونی و سابق ردموندیها دیده میشود.
مایکروسافت تحت مدیریت نادلا سرمایهگذاری در بخش ویندوز را کاهش داد و کسبوکاری عظیم در حوزهیرایانش ابری ایجاد کرد؛ کسبوکاری که در سال گذشته درآمدی حدود ۳۴ میلیارد دلار داشت. خدمات ابری مایکروسافت، امروز گوگل را پشت سر گذاشتهاند و در حوزههای کلیدی مهمی نیز پیشرفتهای چشمگیری بهسمت فرمانروای بازار یعنی آمازون داشتهاند. رید هستینگز، مدیرعامل نتفلیکس دربارهی روند مایکروسافت میگوید:
من هیچ شرکت نرمافزاری را در جهان نمیشناسم که چنین روند سقوطی را با بازگشتی به این خوبی جبران کرده باشد.
مجموعهی نرمافزارهای کاربردی مایکروسافت یعنی آفیس قبلا محصولی بهصورت یکبار فروش بود که همهی ما دستیار جالب آن یعنی Clippy را بهیاد داریم. امروز سرویس آفیس به مجموعهای عظیم از خدمات ابری تبدیل شده است که ۲۱۴ میلیون مشترک با پرداخت سالانه ۹۹ دلار دارد. خدمات ابری آفیس درحالحاضر از مجموع کاربران اسپاتیفای وآمازون پرایم هم کاربران بیشتری دارد.
پلتفرم ابری مایکروسافت یعنی آژور، مشتریان مشهور و بزرگی همچون اکسونموبیل، استارباکس و والمارت دارد. بهعلاوه سیلیکونولی نیز امروزه اعتماد بیشتری به ردموندیها دارد که اعتماد کسبشده را مدیون خرید هوشمندانهی لینکدین، شبکهی اجتماعی کسبوکار و گیتهاب، مخزن مشهور کدهای نرمافزاری هستند.
همکاران نادلا میگویند بازگشت مایکروسافت به مسیر بههمان اندازهی جذابیت، ترس هم دارد. مدیرعامل یکی از شرکتهای نرمافزاری رقیب ردموندیها که نخواست نامش فاش شود، بازگشت آنها به اوج را با بازگشت شخصیت Darth Vader در فیلمهای جنگ ستارهای مقایسه کرد. او قدرت گرفتن مجدد مایکروسافت را تهدیدی برای دنیای فناوری میداند.
اظهارنظر رقبای کنونی دربارهی مایکروسافت نشان میدهد که حتی مدیریت فردی با عقاید میانهروی بیشتر همچون نادلا هم نمیتواند باورها دربارهی ردموندیها را تغییر دهد. اگر استیو بالمر، مدیرعامل قبلی شرکت با رفتارهای خاص غرورآمیز و لباسهای رسمی و فریاد زدن روی سن شناخته میشود، امروز نادلا بیشتر با ظاهری آرام و پوشیدن هودی شهرت دارد.
زمانیکه نادلا بهعنوان جایگزین بالمر انتخاب شد، شرکت در وضعیت نامناسبی قرار داشت و ویندوز روندی سقوطی را پیش گرفته بود. البته ویندوز در دوران اوج ۹۰ درصد از سهم بازار را در اختیار داشت. ردموندیها در آن زمان هم برای هر کامپیوتر شخصی و لپتاپ بهفروشرفته حق مجوز دریافت میکردند و سیستمعامل هنوز برای آنها سوددهی داشت. منتهی، مردم بهمرور بهسمت گوشیهای هوشمند اندرویدی و iOS جذب میشدند و کسبوکار سیستمعامل در معرض خطر بود. هرچند هنوز هم ویندوز با درآمد سالانه ۲۰ میلیارد دلار کسبوکاری سودده تلقی میشود.
درگذشته، اهمیت کامپیوترهای شخصی برای کاربران موجب شده بود تا مدیران اجرایی با قدرت تمام برای کنترل هر صنعت مرتبطبا ویندوز تلاش کنند. آنها هرگونه سوددهی از صنعت جدید را با شدت زیاد بهسمت ویندوز میکشیدند. درنتیجه همهی محصولات جدید نیز برند ویندوز را یدک میکشیدند که از میان آنها میتوان ویندوز فون را نام برد. حتی سرویس ابری ردموندیها، درابتدا Windows Azure نام داشت.
نادلا که بیش از نیمی از عمر خود را در مایکروسافت و در بخشهایی خارج از ویندوز طی کرد، از جنگ بر سر قدرت برای جانشینی بالمر فاصله گرفت. او در سال ۱۹۹۲ از سان مایکروسیستمز به مایکروسافت آمد. مدیر او در آن زمان جف تپر بود که به فردی با قابلیت همکاری با دیگران و توانایی در اجرای کارها نیاز داشت. تپر معاون بخش آفیس بود و پس از مصاحبهی موفق با ساتیا، او را استخدام کرد.
کیفیتهای مورد انتظار از نادلا یعنی قابلیت همکاری و توانایی اجرای کارها در ردموند جذابیت بالایی داشتند. نادلا با فروش کامپیوترهای شخصی به مشتریان شرکتی، کار خود را شروع کرد. او سپس به بخش مهندسی Bing اضافه شد و درنهایت به بخش آژور رفت. سبک رفتاری آرام او همان چیزی بود که مایکروسافت فلجشده با بروکراسی و رقابتهای شدید داخلی، به آن نیاز داشت.
همکاران نادلا میگویند که هیچگاه او را ناراحت ندیدهاند و شاهد بالارفتن صدا یا حتی ایمیلی عصبی از سوی او هم نبودهاند. شلی برنستن، یکی از معاونان مایکروسافت میگوید عدم تکبر نادلا، خاصیت منحصربهفرد او است. یکی از مدیران دیگر نیز (بهصورتی باورنکردنی) ادعا میکند که هیچگاه پاسخ «نه» از نادلا نشنیده است.
استیو بالمر در دوران نزدیک به بازنشستگی بهقدری مجذوب نادلا شده بود که هستینگز (که آن زمان عضو هیئت مدیرهی شرکت بود) درخواست کرد تا به مدیر جوان مشاوره بدهد. هستینگر به یاد میآورد که نادلا برای مشاهدهی روندهای مدیریتی به دفترکل نتفلیکس میرفته است. او دربارهی تصمیم بالمر میگوید:
بالمر برای هیچ فرد دیگری چنین درخواستی از من نکرده بود. او نادلا را بهعنوان پکیج کاملی از تیزهوشی فنی و قدرت شخصی میدید؛ حتی بااینوجود که روش مدیریتی نادلا با استیو تفاوت داشت.
نادلا تصمیم داشت تا روند حرکتی مایکروسافت پیرامون آژور را تغییر دهد؛ کسبوکار خاص و دارای ظرفیت فراوانی که او از سال ۲۰۱۱ در آن درگیر بود. چنین روندی شرکت را از ارائهکنندهی نرمافزارهای متعدد (که عموما توسط کاربران دزدیده میشد) به موتور رایانش جهانی تبدیل میکرد که قدرت پردازشی خود و ذخیرهسازی آنلاین را به کسبوکارها اجاره میداد. نادلا ازمیان بیش از ۱۰۰ کاندیدا احتمالی برای مدیریت مایکروسافت، بیشازهمه توجه بیل گیتس را جلب کرد که در آن زمان رئیس هیئتمدیره بود. برنامههای استراتژیک و مهندسی او، علاوهبر گیتس، دیگر اعضای هیئت مدیره را هم به خود جذب کرد.
مایکروسافت در کسبوکار حوزهی ابری، حداقل ۴ سال از آمازون عقب بود که در آن زمان، درآمد سالانهی ۴.۶ میلیارد دلاری داشت. نادلا میدانست که هر تغییر اساسی در شرکت نیازمند ضربهای شدید به بخش ویندوز خواهد بود. اسکات گاتری، یکی از معاونان اجرایی مایکروسافت بود که پس از انتصاب سمت مدیرعاملی نادلا بهعنوان مدیر بخش خدمات ابری انتخاب شد. او جذب منابع از بخشهای دیگر را با فرایند کشیدن ناخن تشبیه میکند. او به یاد میآورد که در جلسهای، همهی تیم خدمات ابری با استراتژی نادلا موافق بودند، اما بعدا مشخص شد که بیش از ۹۰ درصد اعضا روی کارهایی با مرکزیت ویندوز متمرکز هستند.
گاتری دوران تغییر به خدمات ابری را نوعی دوراهی نوآوری بیان میکند. او دراینباره میگوید:
من مدیرانی را تحت رهبری داشتم که کسبوکارهای میلیارد دلاری اداره میکردند. با استراتژی جدید باید آنها را مجاب میکردم که کسبوکاری با گردش مالی ۴ میلیون دلاری اداره کنند.
یکی از مدیران اجرایی سابق مایکروسافت میگوید نادلا از روند جدید ایجادشده و بحث بین ویندوز و خدمات ابری خسته شد. او در ابتدای مدیریت خود با بسیاری از مدیران اجرایی ردهبالا بحثهای شدید داشت. درنهایت مایکروسافت تحت مدیریت نادلا بهجای افراد گلهمند به حلکنندههای مشکلات نیاز داشت. اگر افراد با ایدههای او موافق نبودند، میگفت که زمان ماندن به پایان رسیده است و باید از مرحلهی موجود عبور کنیم.
نادلا در ابتدای مدیریت خود نشان داد که توانایی ایجاد تغییرات اساسی بدون ناراحتی زیاد را دارد. روش او با مدیریت عصبی دههی ۱۹۹۰ بیل گیتس و رفتارهای خاص بالمر در پایان دههی ۲۰۰۰ تفاوت زیادی داشت.
نادلا با واگذاری خرید اخیر بالمر یعنی نوکیا، ۷.۶ میلیارد دلار به شرکت بازگرداند و ۷۸۰۰ شغل را در سال ۲۰۱۵ تعدیل کرد. تصمیم او نشانهی روشنی بود که رقابتبا گوگل و اپل در حوزهی موبایل دیگر ادامه پیدا نخواهد کرد. اولین محصول او نسخهای از آفیس بود که برای سیستمعامل iOS طراحی شد. مایکروسافت سالها از چنین اقدامی دوری کرده بود. آنها میترسیدند که ارائهی نرمافزارهای کاربردی آفیس روی آیفون و آیپد موجب کاهش فروش بیشتر کامپیوترهای مبتنیبر ویندوز شود.
بهگزارش رویترز، فیسبوک روز پنجشنبه تقاضای کریس هیوز (Chris Hughes)، یکی از بنیانگذاران آن، برای تقسیم بزرگترین شرکت شبکههای اجتماعی جهان به سه قسمت را رد کرد. این در حالی است که قانونگذاران از وزارت دادگستری آمریکا میخواهند هرچهسریعتر تحقیقات ضدانحصاری را شروع کند. قانونگذاران در سراسر جهان دربارهی فیسبوک بهدلیل نحوهی بهاشتراکگذاری اطلاعات و نفرتپراکنی و انتشار اطلاعات نادرست تحقیق و بررسی میکنند. برخی از نمایندگان ایالات متحده در راستای مقررات حفظ حریم خصوصی فدرال، برای شکستن انحصار شرکتهای بزرگ فناوری تلاش میکنند.
هیوز، هماتاقی دوران دانشگاه مارک زاکربرگ (Mark Zuckerberg)، مدیرعامل فیسبوک، در یادداشتی طولانی در بخش نظرات روزنامهی نیویورکتایمز مینویسد:
ما ملتی هستیم که سنت ضدانحصارطلبی را بهنام خود زدهایم. مهم نیست چقدر نیتهای رهبران این شرکتها خوب باشد؛ بااینحال، قدرت مارک بیسابقه و ضدآمریکایی است.
شبکهی اجتماعی فیسبوک بیش از دومیلیارد کاربر دارد. همچنین، این شرکت مالک واتساپ (WhatsApp) و مسنجر (Messenger) و اینستاگرام است که هرکدام از این شبکهها، بیش از یکمیلیارد کاربر دارند. این غول شبکههای اجتماعی، اینستاگرام و واتساپ را بهترتیب در سالهای ۲۰۱۲ و ۲۰۱۴ خریده است. فیسبوک تقاضای هیوز برای تبدیل واتساپ و اینستاگرام به شرکتهای جداگانه را رد کرده و گفته است بهجای این کار باید روی مقررات اینترنتی تمرکز شود. زاکربرگ روز جمعه در پاریس با امانوئل ماکرون (Emmanuel Macron)، رئیسجمهور فرانسه، درباره قوانین اینترنت، دیدار و گفتوگو کرد.
نیک کلگ (Nick Clegg)، سخنگوی فیسبوک، در بیانیهای اعلام کرد:
فیسبوک میپذیرد موفقیت با مسئولیتپذیری میسر میشود؛ اما با تقاضای چندتکهشدن این شرکت موفق آمریکایی، بر مسئولیتپذیری تأکید نمیکنید.
او در ادامهی بیانیه میافزاید:
مسئولیتپذیری شرکتی در حوزهی فناوری، تنها با قبول زحمت معرفی قوانین جدید اینترنتی ممکن میشود. این دقیقا چیزی است که مارک زاکربرگ بر آن تأکید میکند.
روز پنجشنبه، مایک کریپو (Mike Crapo)، سناتور جمهوریخواه رئیس کمیتهی بانکی سنا و شرود براون (Sherrod Brown)، سناتور ارشد دموکرات، از فیسبوک خواستند به پرسشهایی دربارهی استفادهی احتمالی یک سیستم پرداخت مبتنیبر ارز دیجیتال از این شبکهی اجتماعی و مجموعهی دادههای آن پاسخ دهد. این نامه همچنین پرسشهایی دربارهی حفاظت از حریم خصوصی مشتری و اطلاعات احتمالی از میزان اعتبار کاربران را شامل میشد.
ریچارد بلومنتال (Richard Blumenthal)، سناتور دموکرات، در مصاحبهای با CNBC گفت فکر میکند فیسبوک باید تفکیک شود و بخش ضدانحصار وزارت دادگستری باید تحقیقاتش را دراینزمینه آغاز کند.
مطرحکردن چنین پیشنهادی در چهارچوب قانون ضدانحصار دشوار است؛ چراکه دولت باید شرکت را به دادگاه بکشاند و آنجا پیروز شود. این اتفاق اگرچه بسیار نادر است، ناممکن نیست و شرکتهای استاندارد اویل (Standard Oil) و ایتیاندتی (AT&T) دو نمونهی بزرگ از این اتفاق هستند.
کریس هیوز، یکی از بنیانگذاران فیسبوک
هیوز در سال ۲۰۰۴ بههمراه زاکربرگ و داستین موسکوویتز (Dustin Moskovitz) در هاروارد فیسبوک را بنیان نهاد. او در سال ۲۰۰۷ هنگام خروج از فیسبوک، در حساب لینکدینش گفت در مدت سه سال کاری، نیممیلیارد دلار به دست آورده است. وی میگوید:
پانزده سال از زمانی میگذرد که در هاروارد به تأسیس فیسبوک کمک کردم و یک دهه است که در این شرکت کار نمیکنم؛ اما احساس عصبانیت و مسئولیت میکنم.
فیسبوک پس از چند رسوایی اطلاعاتی و افشای حریم خصوصی افراد از سال ۲۰۱۶ تاکنون، چند مدیر اجرایی را از دست داده است. بنیانگذاران اینستاگرام و واتساپ نیز مانند مدیر اجرایی سال گذشتهی فیسبوک، شرکت را ترک کردهاند.
کریس کاکس (Chris Cox)، مدیر ارشد تولید که ۱۳ سال در شرکت فعالیت میکرد و یکی از نزدیکترین یاران زاکربرگ بهشمار میرفت، در مارس و تقریبا همان زمان که فیسبوک از چرخش بهسوی پیامهای خصوصیتر خبر داد، از شرکت کناره گرفت. بعدها او بدون توضیح بیشتر، «تفاوتهای هنری» با زاکربرگ را دلیل جداییاش از شرکت اعلام کرد.
منتقدان میگویند چرخش فیسبوک بهسمت خصوصیترشدن که به ارتباطات رمزگذاریشدهی بیشتری منجر میشود، توانایی این شبکهی اجتماعی برای کنترل تبلیغات (Propaganda) و نفرتپراکنی و رفتارهای آزاردهنده را محدود میکند. کاکس در سالهای اخیر، روی توسعهی ابزارهایی برای کنترل محتواهای ممنوعه تمرکز کرده بود.
با وجود رسواییهای اخیر، هستهی مرکزی کسبوکار شرکت انعطافپذیر بوده است. فیسبوک در دو فصل اخیر، به میزان درآمدهای پیشبینیشده دست یافته و قیمت سهام آن نیز در واکنش به دیدگاههای هیوز، تغییر چندانی نکرده است. هیوز اعلام کرده زاکربرگ باید مسئولیت نقض حریم خصوصی و دیگر خطاهای شرکت را برعهده بگیرد؛ امری که یادآور تقاضای رون وایدن (Ron Wyden)، سناتور دموکرات، در ماه پیش است که میخواست مدیرعامل فیسبوک شخصا مسئولیت «نقض مکرر» حریم خصوصی را عهدهدار شود. هیوز میگوید:
دولت باید مارک را بازخواست کند. قانونگذاران برای طولانیمدت بهدلیل رشد انفجاری فیسبوک مسحور شده و بر مسئولیت خود درزمینهی حفاظت از آمریکاییها و بازار رقابتی چشم بستهاند.
سناتور الیزابت وارن (Elizabeth Warren) بهدنبال نامزدی دموکراتها برای انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۰ است. وی اعلام کرده درصورت پیروزی فیسبوک و آمازون و هولدینگ آلفابت (Alphabet) گوگل را تجزیه خواهد کرد. وارن روز پنجشنبه در هشتگی با عنوان BreakUpBigTech# در توییتر اعلام کرد:
امروزه شرکتهای بزرگ فناوری قدرت تأثیرگذاری بسیار زیادی در اقتصاد و جامعه و دموکراسی ما دارند. آنها رقابت را نابود و از اطلاعات شخصی ما برای کسب سود استفاده کردهاند و کسبوکارهای کوچک را از بین برده و خلاقیت را خفه کردهاند.
رو خانا (Ro Khanna)، نمایندهی دموکرات کالیفرنیا در کنگره، در بیانیهای اعلام کرد مسئولان ایالات متحده در گذشته نباید مالکیت فیسبوک بر اینستاگرام و واتساپ را تأیید میکردند. او در ادامه افزود:
راه پیش روی ما این است که ادغامهای آینده را بهدقت موشکافی کنیم و مطمئن شویم هیچ شرکتی مزایای ساختار ضدرقابتی ندارد.
شایان ذکر است در یکی از رسواییها، فیسبوک بهاشتراکگذاری نامناسب اطلاعات ۸۷ میلیون کاربر با شرکت مشاورهی سیاسی سابق بریتانیایی، کمبریج آنالیتیکا (Cambridge Analytica)، متهم شد.
فیسبوک مشغول مذاکرات پیشرفته با کمیسیون تجارت فدرال آمریکا (Federal Trade Commission) یا بهاختصار FTC برای حلوفصل تحقیقات یکساله این کمیسیون است. در ماه گذشتهی میلادی، این شبکهی اجتماعی اعلام کرد انتظار دارد هزینهی این سازش برای شرکت سه تا پنج میلیارد دلار باشد.
روز دوشنبه، سناتورهای دموکرات و جمهوریخواه آمریکا از برنامههای سازش گزارششده انتقاد کردند و از FTC خواستند مجازاتهای سختتر و محدودیتهای بیشتری دربارهی روشهای کسبوکار فیسبوک بهکار گیرد.
گوگل از زمان تأسیس در سال ۱۹۹۸، یکی از نیروهای محرکهی مهم در دنیای فناوری بوده است. غول موتور جستوجو، سهم اصلی درآمد خود را در وضعیتی از تبلیغات بهدست آورد که مصرفکنندهها از تبلیغات متنفر هستند. این مدل درآمدی یعنی گوگل در مسیری به سمت نوآوری قرار نداشته و شاید فرصتهای زیاده هم از دست داده است. البته آنها تا زمان مشخصی، یک کسبوکار پر از نوآوری محسوب میشدند؛ اما از جایی، ادامهی مسیر متوقف شد.
نوآوری، فرایند ارزانی در کسبوکارها نیست و شاید گوگل ادامهدادن در همین مسیر را بپسندند. البته اگر روزی همین منبع درآمد اصلی یعنی تبلیغات از بین برود، شاید با سقوطی شدید روبهرو باشیم. بههرحال، پیش از آنکه به روند سقوط احتمالی غول موتور جستوجو بپردازیم، باید نحوهی کسب درآمد و رسیدن به وضعیت کنونی آنها را بررسی کنیم.
گوگل بهعنوان موتور جستوجو، همیشه برترین گزینه بود و درآمد اصلی آنها نیز از همین ابزار بهدست آمد. مشکل اصلی زمانی ظهور کرد که در سال ۲۰۱۰، تبلیغات آنلاین چهرهای جدید به خود گرفتند. جستوجو تا آن زمان هم محبوب بود، اما مفهومی بهعنوان کشف خود را بیشتر نشان داد. آمازون به منبعی برای جستوجوی محصولات تبدیل شد و گوگل بهآهستگی روند سقوط را حس کرد.
پس از سلطهی عجیب آمازون بر بازار جستوجوی محصولات، گوگل همهی تلاش خود را بهکار گرفت تا بازار جستوجو را برای خود حفظ کند؛ بازاری که مرگ تدریجی را تجربه میکرد و از طرفی فیسبوک نیز در صنعت تبلیغات آنلاین تبدیل به فرمانروایی جدید شده بود. فیسبوک همیشه در تبلیغات آنلاین رقیب گوگل بود و با ارائهی ابزارهای جدید همچون نمایش تبلیغات در وسط فید کاربران، نیرویی قویتر از موتور جستوجوی محبوب در بازار تبلیغات شد.
اپل در گذشتهای نزدیک، قابلیت مسدودسازی تبلیغات را در گوشیهای هوشمند و تبلتها به کاربران عرضه کرده بود. هدف آنها، جذب هرچه بیشتر نظر کاربران به پلتفرم اختصاصی خود بود. کاربران که از تبلیغات پاپآپ در مرور وبسایتها و موتورهای جستوجو خسته شده بودند، به محصولات اپل روی آوردند. این مسیر باعث شد تا آیندهی درآمدی گوگل دچار خطر شود. آیندهای که اهالی گوگل برای موفقیت روی آن سرمایهگذاری کرده بودند.
شایان ذکر است دستگاههای مجهزبه iOS، سهچهارم درآمد سالیانهی گوگل از تبلیغات موبایلی را تأمین میکنند. بههرحال اپل با تغییر سیاستهای نمایش تبلیغات خود، قدم محکمی درمقابل گوگل برداشت. زمانبندی تغییر حرکت اپل هم حساس بود؛ چراکه در اوج تغییر مسیر کاربران اینترنت بهسمت موبایل انجام شد.
نسل هزاره یا Millenials، افرادی هستند که در دهههای منتهی به سال ۲۰۰۰ متولد شدند و بهنوعی انقلابهای متعدد فناوری و خصوصا اینترنت را درطول زندگی خود تجربه کردند. آنها اهمیت زیادی برای کسبوکارهای دیجیتال امروزی دارند و اکثرا بهعنوان مهمترین دستهبندی سنی برای درآمدزایی شرکتها شناخته میشوند.
تا پایان سال ۲۰۱۶، تعداد افرادی که تبلیغات آنلاین را مسدود میکردند، تنها در آمریکا رشدی بیش از ۱۰۰ درصد داشت. ۴۷ درصد از درآمد گوگل بههمین افراد وابسته بود. طبق آمار، ۲۵ درصد از افراد اکنون در زمان مرور وب، تبلیغات را مسدود میکنند. حال این سؤال پیش میآید که چرا نسل هزاره بهعنوان مقصران اصلی کاهش درآمد گوگل شناخته میشوند؟
پاور بانک «A1109 PowerCore» ساخته شده توسط شرکت «انکر» با ظرفیت 5000 میلیآمپر ساعت بهره گرفته شده است. «A1109» وزنی حدود 134 گرم دارد و ابعاد آن 3.3x10.8x3.3 سانتی متر است که شما میتوانید آن را همیشه در جیب و دست خود همراه داشته باشید. «A1109» دارای طراحی ارگونومیک، بدنه ای استوانه ای شکل و سبک است که به راحتی در کف دست همراه با گوشی موبایل جای گیرد تا قابلیت حمل راحت تر در هنگام مکالمه داشته باشد. با داشتن این پاور بانک دیگر هیچ نگرانی بابت تمام شدن شارژ باتری گوشی موبایل خود نخواهید داشت. «A1109» قابلیت شارژ 2 بارآیفون، 1.3 گلکسی و 1 بار شارژ آیفون پلاس را دارد. به این دلیل که شما میتوانید در هر شرایطی بدون نیاز به پریز برق، باتری گوشی موبایل یا دیگر لوازم سازگار با این محصول را تنها با استفاده از یک کابل USB شارژ کنید. شما میتوانید وضعیت شارژ باتری در «A1109»را از طریق نشانگرهای LED روی بدنه بررسی کرده بهطوریکه هر نشانگر LED نشاندهندهی شارژ 33 درصدی آن است و در صورت نیاز آن را با استفاده از یک کابل Micro USB شارژ کنید. بدنه این محصول آلمینیومی بوده در برابر خط وخش مقاوم است شدت جریان خروجی در این محصول 5 ولت و 2 آمپر است. در مورد شدت جریان ورودی این محصول نیز باید بدانید که ولتاژ ورودی در آن 5 ولت و 2 آمپر است. بدنه این محصول در برابر خط وخش مقاوم است؛ بنابراین به هنگام استفاده از این محصول و قرار دادن آن بر روی سطوح مختلف مشکلی پیش نخواهد آمد. «A1109» به سرعت شارژ میشود و در برابر افزایش ولتاژ، جریان و دما مقاوم است با استفاده از تکنولوژی منحصر به فرد MultiProtect برای کنترل دمای آن در هنگام شارژ اگر دمای بالا تشخیص داده شود، به طور خودکار قدرت را کاهش می دهد. همچنین دارای Voltag Boost تشخیص مقاومت کابل برای شارژ دهی سریعتر و Power IQ قابلیت تشخیص شدت جریان به صورت هوشمند برای دستگاه شما است.