در آخرین هفته از ماه نوامبر سال گذشتهی میلادی، پیامها و توییتهای تبریک و خوشحالی متعددی با موضوعمایکروسافت ردوبدل شدند. ردموندیها توانسته بودند با عبور از اپل به باارزشترین شرکت جهان تبدیل شوند؛ مسیری یکساله که طی آن غولهای دیگر همچون آمازون و هولدینگ آلفابت گوگل نیز پشتسر گذاشته شدند. کارمندان باسابقهی مایکروسافت که دیگر به دوربودن شرکتشان از روزهای اوج و زمان مدیریت بیل گیتس عادت کرده بودند، بهیکباره با سیلی از پیامهای تبریک از سوی دوستان و آشنایان روبهرو شدند.
باوجود اهمیت بالای خبر و دستاوردی که برای ردموندیها بههمراه داشت، در جلسهی هفتگی بعدی میان مدیرعامل و مدیران ارشد شرکت، هیچ صحبتی از آن بهمیان نیامد. ساتیا نادلا حتی در مصاحبهای که در ردموند با رسانهها داشت، از سؤالهای متعدد پیرامون موقعیت بهدستآمده برای مایکروسافت بهنوعی عصبانی شد. او در مصاحبه با بلومبرگ گفته بود:
وقتی کسی افزایش ارزش بازار ما را جشن میگیرد، ناراحت میشوم.
مدیرعامل مایکروسافت در دوران اوج اخبار یک تریلیونی شدن شرکت تحت مدیریتش، اهمیت زیادی برای آنها قائل نبود. ارزش بازار شرکت از زمان مدیریت او در سال ۲۰۱۴ رشد ۲۳۰ درصدی داشت و نادلا باز هم اعداد را بیمعنی میدانست. او حتی هرگونه شادی برای رسیدن به چنین نقطهی عطفی را شروعی بر پایان شرکت تعبیر میکرد.
جدیت در صحبت کردن، بخشی از شخصیت منحصربهفرد مدیرعامل مایکروسافت محسوب میشود. نادلا، مهندس ۵۱ سالهای با چندین مدرک دانشگاهی که در حیدرآباد هند پرورش یافت، به خلقوخویی منظم و قانونمند شهرت دارد. او دربارهی موفقیتها گفته بود:
ما در مایکروسافت عادت بدی داریم و نمیتوانیم خودمان را به جلوتر حرکت دهیم. درواقع ما از موفقیتهای گذشته بسیار خشنود میشویم. ما درحال یادگیری این مهارت هستیم که به گذشته نگاه نکنیم.
حتی اگر موفقیتهای مایکروسافت ادامه نداشته باشند، دستاوردهای نادلا در ۵ سال مدیریت پس از استیو بالمر، تاریخی محسوب میشوند. شرکت زمانی در مسیر قدیمی و منسوخ شدن حرکت میکرد و تقریبا همهی فرصتهای دنیای رایانش را در دههی ۲۰۰۰ از دست داده بود. از گوشیهای موبایل و موتورهای جستوجو تا شبکههای اجتماعی، همگی از دسترس ردموندیها دور مانده بودند. بهعلاوه اصلیترین منبع درآمدی شرکت یعنی ویندوز که بهصورت پیشفرض با هر کامپیوتر شخصی عرضه میشد، دوران رکود را طی میکرد.
بازاریابهای مایکروسافت ترجیح میدهند که بازگشت شرکت به اوج را نوعی قدرت فناوری مطرح کنند و کمتر به تغییر فرهنگی ایجادشده میپردازند؛ تغییری که نادلا با عبارتهایی همچون «یکدلی» داخل سازمانی و تغییر رویهی تیم از «ذهنیت ثابت» به «ذهنیت مبتنی بر رشد» تعریف میکند. واقعیت تغییرات ایجادشده در مایکروسافت را میتوان تاحدودی دردناک دانست. این واقعیت در مصاحبهی رسانهها با چندین مدیر اجرایی، مشتری و رقیب کنونی و سابق ردموندیها دیده میشود.
مایکروسافت تحت مدیریت نادلا سرمایهگذاری در بخش ویندوز را کاهش داد و کسبوکاری عظیم در حوزهیرایانش ابری ایجاد کرد؛ کسبوکاری که در سال گذشته درآمدی حدود ۳۴ میلیارد دلار داشت. خدمات ابری مایکروسافت، امروز گوگل را پشت سر گذاشتهاند و در حوزههای کلیدی مهمی نیز پیشرفتهای چشمگیری بهسمت فرمانروای بازار یعنی آمازون داشتهاند. رید هستینگز، مدیرعامل نتفلیکس دربارهی روند مایکروسافت میگوید:
من هیچ شرکت نرمافزاری را در جهان نمیشناسم که چنین روند سقوطی را با بازگشتی به این خوبی جبران کرده باشد.
مجموعهی نرمافزارهای کاربردی مایکروسافت یعنی آفیس قبلا محصولی بهصورت یکبار فروش بود که همهی ما دستیار جالب آن یعنی Clippy را بهیاد داریم. امروز سرویس آفیس به مجموعهای عظیم از خدمات ابری تبدیل شده است که ۲۱۴ میلیون مشترک با پرداخت سالانه ۹۹ دلار دارد. خدمات ابری آفیس درحالحاضر از مجموع کاربران اسپاتیفای وآمازون پرایم هم کاربران بیشتری دارد.
پلتفرم ابری مایکروسافت یعنی آژور، مشتریان مشهور و بزرگی همچون اکسونموبیل، استارباکس و والمارت دارد. بهعلاوه سیلیکونولی نیز امروزه اعتماد بیشتری به ردموندیها دارد که اعتماد کسبشده را مدیون خرید هوشمندانهی لینکدین، شبکهی اجتماعی کسبوکار و گیتهاب، مخزن مشهور کدهای نرمافزاری هستند.
همکاران نادلا میگویند بازگشت مایکروسافت به مسیر بههمان اندازهی جذابیت، ترس هم دارد. مدیرعامل یکی از شرکتهای نرمافزاری رقیب ردموندیها که نخواست نامش فاش شود، بازگشت آنها به اوج را با بازگشت شخصیت Darth Vader در فیلمهای جنگ ستارهای مقایسه کرد. او قدرت گرفتن مجدد مایکروسافت را تهدیدی برای دنیای فناوری میداند.
اظهارنظر رقبای کنونی دربارهی مایکروسافت نشان میدهد که حتی مدیریت فردی با عقاید میانهروی بیشتر همچون نادلا هم نمیتواند باورها دربارهی ردموندیها را تغییر دهد. اگر استیو بالمر، مدیرعامل قبلی شرکت با رفتارهای خاص غرورآمیز و لباسهای رسمی و فریاد زدن روی سن شناخته میشود، امروز نادلا بیشتر با ظاهری آرام و پوشیدن هودی شهرت دارد.
زمانیکه نادلا بهعنوان جایگزین بالمر انتخاب شد، شرکت در وضعیت نامناسبی قرار داشت و ویندوز روندی سقوطی را پیش گرفته بود. البته ویندوز در دوران اوج ۹۰ درصد از سهم بازار را در اختیار داشت. ردموندیها در آن زمان هم برای هر کامپیوتر شخصی و لپتاپ بهفروشرفته حق مجوز دریافت میکردند و سیستمعامل هنوز برای آنها سوددهی داشت. منتهی، مردم بهمرور بهسمت گوشیهای هوشمند اندرویدی و iOS جذب میشدند و کسبوکار سیستمعامل در معرض خطر بود. هرچند هنوز هم ویندوز با درآمد سالانه ۲۰ میلیارد دلار کسبوکاری سودده تلقی میشود.
درگذشته، اهمیت کامپیوترهای شخصی برای کاربران موجب شده بود تا مدیران اجرایی با قدرت تمام برای کنترل هر صنعت مرتبطبا ویندوز تلاش کنند. آنها هرگونه سوددهی از صنعت جدید را با شدت زیاد بهسمت ویندوز میکشیدند. درنتیجه همهی محصولات جدید نیز برند ویندوز را یدک میکشیدند که از میان آنها میتوان ویندوز فون را نام برد. حتی سرویس ابری ردموندیها، درابتدا Windows Azure نام داشت.
نادلا که بیش از نیمی از عمر خود را در مایکروسافت و در بخشهایی خارج از ویندوز طی کرد، از جنگ بر سر قدرت برای جانشینی بالمر فاصله گرفت. او در سال ۱۹۹۲ از سان مایکروسیستمز به مایکروسافت آمد. مدیر او در آن زمان جف تپر بود که به فردی با قابلیت همکاری با دیگران و توانایی در اجرای کارها نیاز داشت. تپر معاون بخش آفیس بود و پس از مصاحبهی موفق با ساتیا، او را استخدام کرد.
کیفیتهای مورد انتظار از نادلا یعنی قابلیت همکاری و توانایی اجرای کارها در ردموند جذابیت بالایی داشتند. نادلا با فروش کامپیوترهای شخصی به مشتریان شرکتی، کار خود را شروع کرد. او سپس به بخش مهندسی Bing اضافه شد و درنهایت به بخش آژور رفت. سبک رفتاری آرام او همان چیزی بود که مایکروسافت فلجشده با بروکراسی و رقابتهای شدید داخلی، به آن نیاز داشت.
همکاران نادلا میگویند که هیچگاه او را ناراحت ندیدهاند و شاهد بالارفتن صدا یا حتی ایمیلی عصبی از سوی او هم نبودهاند. شلی برنستن، یکی از معاونان مایکروسافت میگوید عدم تکبر نادلا، خاصیت منحصربهفرد او است. یکی از مدیران دیگر نیز (بهصورتی باورنکردنی) ادعا میکند که هیچگاه پاسخ «نه» از نادلا نشنیده است.
استیو بالمر در دوران نزدیک به بازنشستگی بهقدری مجذوب نادلا شده بود که هستینگز (که آن زمان عضو هیئت مدیرهی شرکت بود) درخواست کرد تا به مدیر جوان مشاوره بدهد. هستینگر به یاد میآورد که نادلا برای مشاهدهی روندهای مدیریتی به دفترکل نتفلیکس میرفته است. او دربارهی تصمیم بالمر میگوید:
بالمر برای هیچ فرد دیگری چنین درخواستی از من نکرده بود. او نادلا را بهعنوان پکیج کاملی از تیزهوشی فنی و قدرت شخصی میدید؛ حتی بااینوجود که روش مدیریتی نادلا با استیو تفاوت داشت.
نادلا تصمیم داشت تا روند حرکتی مایکروسافت پیرامون آژور را تغییر دهد؛ کسبوکار خاص و دارای ظرفیت فراوانی که او از سال ۲۰۱۱ در آن درگیر بود. چنین روندی شرکت را از ارائهکنندهی نرمافزارهای متعدد (که عموما توسط کاربران دزدیده میشد) به موتور رایانش جهانی تبدیل میکرد که قدرت پردازشی خود و ذخیرهسازی آنلاین را به کسبوکارها اجاره میداد. نادلا ازمیان بیش از ۱۰۰ کاندیدا احتمالی برای مدیریت مایکروسافت، بیشازهمه توجه بیل گیتس را جلب کرد که در آن زمان رئیس هیئتمدیره بود. برنامههای استراتژیک و مهندسی او، علاوهبر گیتس، دیگر اعضای هیئت مدیره را هم به خود جذب کرد.
مایکروسافت در کسبوکار حوزهی ابری، حداقل ۴ سال از آمازون عقب بود که در آن زمان، درآمد سالانهی ۴.۶ میلیارد دلاری داشت. نادلا میدانست که هر تغییر اساسی در شرکت نیازمند ضربهای شدید به بخش ویندوز خواهد بود. اسکات گاتری، یکی از معاونان اجرایی مایکروسافت بود که پس از انتصاب سمت مدیرعاملی نادلا بهعنوان مدیر بخش خدمات ابری انتخاب شد. او جذب منابع از بخشهای دیگر را با فرایند کشیدن ناخن تشبیه میکند. او به یاد میآورد که در جلسهای، همهی تیم خدمات ابری با استراتژی نادلا موافق بودند، اما بعدا مشخص شد که بیش از ۹۰ درصد اعضا روی کارهایی با مرکزیت ویندوز متمرکز هستند.
گاتری دوران تغییر به خدمات ابری را نوعی دوراهی نوآوری بیان میکند. او دراینباره میگوید:
من مدیرانی را تحت رهبری داشتم که کسبوکارهای میلیارد دلاری اداره میکردند. با استراتژی جدید باید آنها را مجاب میکردم که کسبوکاری با گردش مالی ۴ میلیون دلاری اداره کنند.
یکی از مدیران اجرایی سابق مایکروسافت میگوید نادلا از روند جدید ایجادشده و بحث بین ویندوز و خدمات ابری خسته شد. او در ابتدای مدیریت خود با بسیاری از مدیران اجرایی ردهبالا بحثهای شدید داشت. درنهایت مایکروسافت تحت مدیریت نادلا بهجای افراد گلهمند به حلکنندههای مشکلات نیاز داشت. اگر افراد با ایدههای او موافق نبودند، میگفت که زمان ماندن به پایان رسیده است و باید از مرحلهی موجود عبور کنیم.
نادلا در ابتدای مدیریت خود نشان داد که توانایی ایجاد تغییرات اساسی بدون ناراحتی زیاد را دارد. روش او با مدیریت عصبی دههی ۱۹۹۰ بیل گیتس و رفتارهای خاص بالمر در پایان دههی ۲۰۰۰ تفاوت زیادی داشت.
نادلا با واگذاری خرید اخیر بالمر یعنی نوکیا، ۷.۶ میلیارد دلار به شرکت بازگرداند و ۷۸۰۰ شغل را در سال ۲۰۱۵ تعدیل کرد. تصمیم او نشانهی روشنی بود که رقابتبا گوگل و اپل در حوزهی موبایل دیگر ادامه پیدا نخواهد کرد. اولین محصول او نسخهای از آفیس بود که برای سیستمعامل iOS طراحی شد. مایکروسافت سالها از چنین اقدامی دوری کرده بود. آنها میترسیدند که ارائهی نرمافزارهای کاربردی آفیس روی آیفون و آیپد موجب کاهش فروش بیشتر کامپیوترهای مبتنیبر ویندوز شود.